سلامی دوباره به گل های یاس

عشقولانه ی امروزا با نام و یاد خدا شروع میکنم:

جونم واست بگه که بلــــه.امروز صبحم شانس نیاوردمبگو واسه چی؟ من هر روز صبح که می خوام برم مدرسه باید رخ زیبا و منورشا ببینم تا با روحیه برم مدرسه...

از بدشانسی ما صبح که از این نعمت  چیزی نصیبم نشد. امــــا هرچی از صبح کم آورده بودم ظهر جبران کردم آخه من دو وقته ام. بله ظهر که کماکان  از مدرسه به طرف خونه تشریف فرما میشدند جمال زیبا و منورشان را زیارت نمودیم...اینم از ادبی حرف زدن ما!!!

شما بگید این چه حکمتیه که هر  موقع میبینمش زبونم قفل میکنه  به نظر شما من چه جوری آدرس وبلاگا بهش بدم؟میشه راهنماییم کنید؟

نظرات شما عزیزان:

mahdiyeh

ساعت22:16---17 مهر 1390

[وب سایت]

پسر جان یه ذره تمرین کن که بتونی حرف بزنی

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: